اما آیا تا به حال فکر کرده بودید که چطور ممکن است که امام زمان(عج) برای ما به طور ویژه و مخصوص به خودمان دعا نمایند؟
دعایی که حتما از هر دعای دیگری مستجاب تر و مصلحت و صلاح حتمی ما در آن است و در این روزها برایمان نسخه ی ارزشمندی خواهد بود.
جواب این سوال به حال و هوای روزهایی که در آن قرار داریم هم مربوط می شود روزهایی که بوی غربت و غم می دهد ،روزهای شهادت مظلوم مظلومان جهان آقا امام حسین (ع) و یاران با وفای ایشان.
جواب این سوال در حدیث ارزشمند امام مهدی(عج) نهفته است:
حضرت مهدی(عج) در بیان اهمیت گریه و حزن بر مصیبت آقا امام حسین(ع) و دعا برای ظهور خوشان چنین می فرمایند:
علایم و نشانه هاى حتمى، آن است که به هیچ قید و شرطى مقیّد و مشروط نیست و قبل از ظهور باید واقع شود با استفاده از روایات معصومینع علایم حتمى الوقوع عبارتند از: ۱ـ امام صادق ع فرمود: پیش از ظهور قائم (عج) پنج نشانه حتمى است: خروج یمانى و سُفیانى، صیحه آسمانى، قتل نفس زکیّه، و فرو رفتن در بیابان. ۲ ـ و نیز در جاى دیگر امام صادق ع فرموده است: وقوع ندا از امور حتمى است و سفیانى از امور حتمى است و یمانى از امور حتمى است و کشته شدن نفس زکیه از امور حتمى است و کف دستى که از افق آسمان بیرون مى آید، از امور حتمیه است. و اضافه فرمود: و نیز وحشتى در ماه رمضان است که خفته را بیدار مى کند و شخص بیدار را به وحشت انداخته و دوشیزگان پرده نشین را از پشت پرده بیرون آورد. ۳ ـ حضرت على ع از رسول خدا ص روایت نموده که فرمود: ده چیز است که پیش از ظهور به وقوع خواهد پیوست. ۱ـ سفیانى ۲ ـ دجّال ۳ ـ دخان ۴ـ دابّه ۵ ـ خروج قائم ۶ ـ طلوع خورشید ازمغرب ۷ ـ نزول عیسى ۸ ـ خسوف در مشرق ۹ ـ خسوف در جزیره العرب ۱۰ ـ آتشى که از مرکز عدن شعله مى کشد و مردم را به سوى بیابان محشر هدایت مى کند.
« یا لثارات الحسین» شعاری است كه همیشه در خون شیعه می جوشد : (بیایید به طلب خون حسین). این شعار شورآور ، از ظهر عاشورا از درون خاك كربلا برخاست و همین شعار است كه شورشیان دوران شورش بزرگ، شورش مهدی(عج) نیز سر خواهند داد. امام جعفرصادق(ع) می فرماید:«...یاران مهدی مردانی هستند پولاد دل و همه وجودشان یقین به خدا، مردانی سخت تر از صخره ها... این مردان تنها از خدا می ترسند و فریاد «لا اله الا الله» آنان بلند است و همواره در آرزوی شهادت و كشته شدن در راه خدایند . شعار آنان « یا لثارات الحسین» است. («بحارالانوار»،ج52، ص308)